مواجه ام با مصیبت؛ خواب، گریه‌ و غذاست

ساخت وبلاگ

پرخوری عصبی همیشه شرایط را برایم آرام که نه ولی قابل تحمل میکر‌د.و در پرانتز بگویم که در این مواقع هرچه غذا ناسالم تر بهتر...این اواخر دوس نداشتم و ندارم که تک و توک عکسهایی که در آن ها هستم را نگاه کنم..خودِ چاقم را دوس‌ ندارم. سالها پیش در اوج چاقی ۷۱ کیلو بودم که بعد از عمل جراحی بینی و شرایط وخیم پیش آمده برایم، وزنم در عرض دو روز به ۶۳ رسید. تا سالها همان حول و حوش بودم و لاغر..حالا اما جرات رفتن روی ترازو را ندارم..

تصمیم گرفته ام به کم خوردن و انگار که زندگی ام از قبل هم پوچ تر شده.. لحظات اندکی از شادی که در هنگام غذا خوردن تجربه می‌کردم را هم از خودم دریغ کردم..زندگی پوچ اندر پوچ...

پ ن :بدترش آن است که دق و دلی ام را امروز با خریدن یک عطر گران جبران کردم... یا سلامتی ام یا حساب بانکی ام.. یکی باید خلاء اندوهم را پر می‌کرد...

اما من الیاس یالچینتاش نیستم...
ما را در سایت اما من الیاس یالچینتاش نیستم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dashthayedoor بازدید : 78 تاريخ : دوشنبه 24 بهمن 1401 ساعت: 20:46